جوجه طلایی ما

جان وجانان منی

بازی اشکنک داره سرشکستنک داره...

سلام جان دلم... امروز از صبح که بیدار شدی ..وقتی فهمیدی آقا جون وخاله فائزه میان خونمون کلی ذوق کردی..از بالکن نگاه میکردی تا رسیدن صداشون کردی ودست تکون دادی...دم در هم با کلی ذوق وخنده ازشون استقبالکردی..نیم ساعت نگذشته بود که مشغول بپر بپر بودی که....جان دلم...همه کسم...سرت خورد کنارمیز تلویزیون و..شکست...فوری با خاله رسوندیمت بیمارستان بعد هم بابایی اومد...سرت سه تا بخیه خورد.. خیلی سخت بود خیلی... خاله مرضی جون ونفیسه اومدن دیدنت..توهم از فرط گریه خوابت برده.. آقا جوونم همش نگرانته.. خدا روشکر به خیرگذشت... ساعت 10شب...بالا آوردی وهمه رونگران کردی..به دکتر واورژانس زنگ زدم گفتن اگه تکرار شدببریمت بیمارستان.. مثلا دوساعت خوابیدی.....
28 شهريور 1398

ماه محرم

السلام علیک یا غریب کربلا.. سلام عزیز دلم فدای تو بشم که تا وقتی آب میخوری یا کاری انجام میدی..میگم دست شما بی بلا ..ادامه شو تو میگی ..بری کبلا...انشاالله با دعاهای تو خدا روزیمون کنه😊😊 سه شب از اول محرم میگذره این چند شب ورفتبم هیئت..دو شب اول بخاطر صدای زیاد اذیت شدی ومیگفتی بریم..ولی دیشب خیلی خوب بود...خودت با مداح میخوندی وسینه میزدی..همه اطرافیانو به خنده انداخته بودی از شیرین بازیهات...تا بغض میکنم میای بوسم میکنی واجازه نمیدی گریم بگیره.. فدای مهربونیات بشم ...
14 شهريور 1398

تولدت مبارک

محمد کسری جان تولد دوسالگیت مبارک فرشته کوچولوی زندگیمون...باوجود مهربون وگرمت زندگی خیلی زیباتراز همیشه میشه،عمرت پراز خیر وخوشبختی وسلامتی،نور چشم.... عاشق این جمله تکراریم که بگم خیلی عزیزی...دوستت دارم مهمونی خوش گذشت..اما...بماند یه روز میرسه که بزرگ میشی ومیفهمی که چه چیزایی تو زندگیم اذیتم کرد ولی به روی خودم نیاوردم تا نکنه تو ناراحت بشی واز خوشیت ذره ای کاسته بشه...اگه عمری بود برات میگم اونوقت توهم مثل امروز محکم بغلم میکنی وازیادم میره همه ی اون احساسات منفی وبه جاش بلند بلند میخندم.. فدای مهربونیات بشم.. دوستت داریم وبرات  بهترینها رو آرزو میکنیم...مامان وبابا اینم شعری که تو گیف نوشته بودم.😍😍😍 ...
8 شهريور 1398
1